x تبلیغات
مطالب حقوقی

دیه شنوایی

دیه شنوایی

افراد توسط گوش های خود توانایی شنیدن صداهای اطراف خود را دارند، بنابراین چنانچه فردی به این عضو جنایتی وارد کند و شخص دیگر بر اثر این جنایت، قادر به شنیدن صداهای اطراف خود نباشد، شخص بزهکار (مجرم) باید دیه آن را بپردازد. باتوجه به مقدار شنوایی گوش ها، مقدار دیه شنوایی متغیر است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

دیه از بین رفتن هردو گوش

چنانچه فردی بر اثر حادثه ای، هر دو گوش خود را از دست بدهد، از آنجایی که به طبع از دست دادن این گوش ها دیگر قادر به شنیدن صداها نخواهد بود، به او یک دیه کامل تعلق خواهد گرفت حتی اگر مقدار شنوایی هر دو گوش یکسان نباشد.

دیه از بین رفتن یک گوش

اگر در حادثه یا جنایتی، شخص فقط یک گوش خود را از دست بدهد، به سبب ماده ی 682 قانون مجازات اسلامی (بخش دیات)، به وی فقط نیمی از دیه کامل تعلق خواهد گرفت هرچند شنوایی دو گوش برابر نباشد.

دیه از بین رفتن یک گوش شنوا

مطابق ماده ی 683 قانون مجازات اسلامی، از بین بردن شنوایی گوش شنوای فردی که یکی از گوش های وی قادر به شنیدن نیست، موجب نیمی از دیه کامل خواهد بود.
دلیل اینکه به این فرد نیمی از دیه کامل تعلق می گیرد، این است که بعد از، از بین رفتن آن گوش، فرد دیگر قادر به شنیدن صداها نیست.

دیه کاهش میزان شنوایی

برخی اوقات آسیب وارد شده مسبب قطع یا از میان رفتن یک عضو نمی گردد، بلکه موجب صدمه جزئی به آن عضو می شود، مثلا در صورتی که بر اثر آسیب وارده، مقدار شنوایی کاهش پیدا کند، و میزان آن قابل تشخیص باشد، به همان نسبت به فرد دیه تعلق خواهد گرفت.

دیه از بین رفتن شنوایی به دلیل قطع گوش

مطابق ماده ی 685 قانون مجازات اسلامی، اگر با قطع یا از بین بردن گوش و یا هر جنایت دیگری شنوایی از بین برود یا نقصان پیدا کند، هرکدام از جنایت ها، دیه یا ارش جداگانه ای خواهد داشت.
بنابراین در این حالت، مقدار دیه دقیق شخص توسط پزشکی قانونی، بعد از انجام آزمایش های مربوطه معلوم می گردد.

دیه نقص دائمی در مجرای شنوایی

چنانچه در اثر جنایتی در مجرای شنوایی، نقص دائمی به وجود آید که فرد به صورت کامل ناشنوا شود، دیه شنوایی ثابت می باشد و اگر نقص موقتی باشد، بر طبق ماده ی 686 قانون مجازات اسلامی، فقط ارش (مابه التفاوت) تعیین می گردد.

دیه شنوایی کودک

در صورتی که کودکی که زمان سخن گفتن او فرا نرسیده است، در اثر ناشنوا شدن قادر به حرف زدن نباشد و یا کودکی که به تازگی زمان سخن گفتن او فرا رسیده است، در اثر ناشنوا شدن قادر به یادگیری کلمات دیگر نباشد و نتواند آن ها را بر زبان آورد، علاوه بر دیه شنوایی، دیه یا ارش زوال یا نقص گفتار هم، حسب مورد ثابت می گردد.

دیه از بین رفتن شنوایی و گویایی

برخی اوقات اثرات جنایت، از خود جنایت وارد شده بیشتر است، بنابراین چنانچه بر اثر جنایتی هم حس شنوایی و هم گویایی از بین برود، بر طبق ماده ی 688 قانون مجازات اسلامی هر یک، دیه کامل دارند.

دیه شنوایی در سال 1401

اگر فردی هر دو گوش شخص دیگری را از بین ببرد، مطابق قانون، باید ششصد میلیون تومان به بزه دیده (مورد جنایت واقع شده) پرداخت کند، اما اگر فقط به یک گوش او آسیب وارد کند، موظف به پرداخت سیصد میلیون تومان خواهد بود.
 

دیه گردن

 

دیه گردن
دیه، مقدار مالی می باشد که در شرع مقدس برای جنایت هایی که باعث آسیب به تمامیت جسمی دیگران می شود تعیین گردیده است. بنابراین میزان این دیه در اعضای گوناگون بدن بر حسب اهمیت عضو و موارد دیگر متفاوت است. مثلا دیه گردن بر حسب شکستگی یا خمیدگی مقدار متفاوتی دارد.
گردن یکی اعضای مهم و حساس بدن می باشد که توسط ستون فقرات و مهره های گردن موجب اتصال سر به دیگر اعضای بدن می گردد. و نیز تنها راه انتقال خون به مغز می باشد، پس این عضو یکی از حیاتی ترین اعضا بدن است. قانونگذار مقدار مالی را برای جنایت هایی که باعث صدماتی نظیر شکستگی، خمیدگی یا جراحت گردن می گردد تعیین نموده است که در قانون مجازات اسلامی با عنوان دیه گردن شناخته می شود.

مقدار دیه گردن در سال 1401

قانونگذار برای هر کدام از آسیب های گردن نظیر شکستگی، خمیدگی و یا ناقص شدن، دیه متفاوتی در نظر گرفته است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

دیه شکستگی گردن در صورت کج شدگی و خمیدگی

بر طبق ماده ی 626 قانون مجازات، اگر جنایتی باعث کج شدگی یا خمیدگی گردن بر اثر شکستگی شود و بهبودی نیابد، مقدار دیه آن یک دیه کامل معدل ششصد میلیون تومان می باشد، اما در صورت بهبودی و کاهش خمیدگی و کج شدگی دیه آن بر طبق ارش محاسبه می گردد.

دیه شکستگی گردن بدون کج شدگی یا خمیدگی

چنانچه جنایتی باعث شکستگی گردن گردد، اما موجب کج شدگی یا نافرم شدن گردن از حالت اصلی خود نشود ارش به آن تعلق خواهد گرفت.

دیه ناقص شدن گردن

بر اساس قانون چنانچه جنایتی بر گردن باعث شود که فرو بردن یا جویدن غذا با مشکل روبرو شود و یا اینکه مانع از حرکت گردن شود، ارش به آن تعلق خواهد گرفت..

دیه جراحات گردن

قانونگذار برای جنایت هایی که باعث به وجود آمدن جراحات یا شکستگی هایی بر گردن می گردد دیه های متفاوتی تعیین نموده است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت:
دیه حارضه گردن: در صورتی که جنایتی باعث خراشیدگی بدون خونریزی بر گردن گردد، مقدار دیه آن یک صدم از دیه گردن خواهد بود.

دیه دامیه گردن:

اگر جنایتی باعث جراحتی همراه با خونریزی گردد، مقدار دیه دو صدم دیه گردن خواهد بود.

دیه متلاحمه گردن:

چنانچه جراحتی باعث بریدگی عمیق گوشت گردد، اما به پوست نازک رویه استخوان نرسد، مقدار دیه آن سه صدم از دیه گردن خواهد بود.

دیه سمحاق گردن:

جنایتی که باعث بریدگی عمیق گوشت شود و به پوست نازک رویه استخوان برسد، مقدار دیه آن چهار صدم دیه گردن خواهد بود.

دیه موضحه گردن:

جراحتی که موجب بریدگی عمیق گوشت گردد و پوست نازک روی استخوان را کنار بزند و آن را آشکار کند دیه آن پنج صدم دیه گردن خواهد بود.

عوامل افزایش میزان دیه گردن 

  • اگر آسیب باعث ایجاد نقص در سیستم تنفسی گردد.
  • چنانچه بعد از بهبودی جراحت، آثار آن بر پوست گردن باقی بماند.
  • در صورتی که جراحت به نحوی باشد که علاوه بر گردن، سر و صورت هم آسیب ببیند، علاوه بر دیه گردن، دیه سر صورت نیز به مجنی علیه تعلق خواهد گرفت.
 

دیه بویایی

دیه بویایی

همه ی اعضای بدن انسان، ارزش و اهمیت خاص خود را دارند، از همین رو قانونگذار برای کلیه ی اعضای بدن چنانچه جنایتی به آن ها وارد گردد، میزان دیه ای معین کرده است که این مقدار دیه باتوجه به آسیب وارده متفاوت خواهد بود، که در ادامه این مقاله دیه بویایی را توضیح خواهیم داد.

دیه از بین رفتن کامل بویایی

برخی اوقات با وارد شدن آسیب به یک عضو، آن عضو دیگر مثل گذشته کار نمی کند. در رابطه با حس بویایی، در صورتی که آسیبی به آن وارد شود که باعث شود حس بویایی کاملا از بین برود، فرد آسیب زننده وظیفه دارد دیه کامل به فرد آسیب دیده پرداخت کند.
ولی چنانچه آسیب وارده به حس بویایی به گونه ای باشد که فقط بخشی از این عضو از کار بیافتد، شخص آسیب دیده مستحق دریافت دیه کامل نخواهد بود بلکه فقط ارش (مابه التفاوت عضو سالم با عضو ناسالم) به وی تعلق خواهد گرفت.
مطابق تبصره ی ماده ی 693 قانون مجازات اسلامی، چنانچه یکی از 2 سوراخ بینی بر اثر جنایت از بین برود، به فرد آسیب دیده، نیمی از دیه کامل تعلق خواهد گرفت.

دیه بویایی در صورت ایجاد نقص

چنانچه آسیب وارد شده به حس بویایی به طور مستقیم (وارد به خود آن حس) نباشد، بلکه به دنبال از بین رفتن، بریدن بینی یا جنایت دیگری، حس بویایی از بین برود یا دچار نقص شود، بر اساس ماده ی 694 قانون مجازات اسلامی، هر جنایت، دیه یا ارش جداگانه دارد.

دیه بویایی در سال 1401

در صورتی که در سال ۱۴۰۱ به حس بویایی جنایتی وارد شود که به موجب آن، حس بویایی به صورت کامل از دست برود، به فرد دیه کامل، معادل ششصد میلیون تومان تعلق خواهد گرفت، ولی اگر حس بویایی به صورت کامل از بین نرود، بلکه قسمتی از این عضو از کار افتاد، به آن شخص فقط ارش دیه تعلق خواهد گرفت.
ولی چنانچه به دلیل آسیب وارد شده به حس بویایی، فقط یکی از دو سوراخ بینی از کار افتد، آن هم مشروط براینکه دلیل حادثه، جنایت باشد به فرد نیمی از دیه کامل، معادل 300 میلیون تومان تعلق خواهد گرفت.
 

دیه عقل

دیه ی عقل

افراد توسط قوه تفکر خود قادر به انجام کلیه امور روزانه خود هستند، بنابراین اگر فردی چه عمدا و غیر عمدی به شخصی جنایتی وارد کند، که بر اثر آن جنایت به عقل شخص آسیب برسد، باید دیه آن را پرداخت کند که این دیه باتوجه به مقدار خسارت وارد شده به عقل متفاوت است.

دیه زوال عقل

مطابق ماده ی 675 قانون مجازات اسلامی بخش دیات:«زایل کردن عقل موجب دیه کامل و ایجاد نقص در آن موجب ارش است، خواه جنایت در اثر ایراد ضربه و جراحت و خواه ترساندن و مانند آن باشد.»
با استناد به این ماده متوجه می شویم که تفاوتی بین دیه زوال عقل از راه جنایت عمدی با غیر عمدی وجود ندارد.
لازم به ذکر است در صورتی که مجنی علیه دچار جنون ادواری شود ارش ثابت است.

دیه ایجاد نقص در عقل

برخی اوقات آسیب وارد شده به عقل موجب زوال کامل آن نمی شود، بلکه باعث ایجاد نقص می شود، که در این حالت هم فرقی در جنایت عمدی و غیر عمدی نیست و شخص مکلف به پرداخت ارش به شخص آسیب دیده خواهد بود.
زوال عقل کمتر از حد جنون
مطابق ماده ی 676 قانون مجازات اسلامی، در زوال و نقصان حافظه و نیز اختلال روانی در صورتی که به حد جنون نرسد ارش ثابت است.
مقصود از این ماده این است که چنانچه آسیب وارده مسبب دیوانه شدن شخص نشود، فقط ارش ثابت می باشد.

زوال عقل بر اثر شکستن سر یا صورت

ماده ی 678 قانون مجازات اسلامی بیان می دارد:«هرگاه در اثر صدمه ای مثل شکستن سر یا صورت، عقل زائل گردد یا نقصان یابد، هریک دیه یا ارش جداگانه ای دارد.» در این صورت مطابق حالات فوق به فرد دیه عقل تعلق خواهد گرفت و برای جراحات دیگر هم دیه یا ارش می گیرد.

دیه ی فرد بیهوش شده 

ماده ی 680 قاون مجازات اسلامی بیان می کند:«هرگاه در اثر جنایتی مجنیٌ علیه بیهوش شود و به اغماء برود، چنانچه منتهی به فوت وی شود، دیه نفس ثابت می شود و چنانچه به هوش آید، نسبت به زمانی که بیهوش بوده، ارش ثابت می‌شود و چنانچه عوارض و آسیب های دیگری نیز به وجود آید، دیه یا ارش عوارض مزبور نیز باید پرداخت شود.»
جنایت بر کسی که در اغما یا بیهوشی و مانند آن است از جهت احکام مزبوط به قصاص و دیه، جنایت بر شخص هوشیار محسوب می شود.

دیه عقل در سال 1401 

دیه ی کامل در سال 1401 معادل ششصد میلیون تومان است، بنابراین اگر عقل شخص از بین برود، به او کل این مقدار تعلق می گیرد، و اگر ارش به آن تعلق بگیرد، به نظریه پزشکی قانونی نیاز خواهد بود.
 

 

دیه بینایی

 

دیه چشم
چشم ها از مهم ترین اعضای بدن می باشند و اگر فرد به این عضو جنایتی وارد کند، باتوجه به مقدار آسیب وارد شده بایستی دیه بینایی را به فرد آسیب دیده پرداخت کند.

دیه از بین رفتن بینایی هر 2 چشم

چنانچه فردی آسیبی به چشم های شخص دیگری وارد کند که به موجب آن هر دو چشم فرد بینایی خود را از دست بدهد، مرتکب وظیفه دارد که به شخص بزه دیده دیه کامل پرداخت کند.
دیه از بین رفتن بینایی یک چشم
برخی اوقات آسیب وارد شده موجب از بین رفتن بینایی یک چشم شخص می شود. در این حالت بر اساس ماده ی 689 قانون مجازات اسلامی بخش دیات، نیمی از دیه کامل به فرد آسیب دیده تعلق خواهد گرفت.
لازم به ذکر است که مقدار دیه در دو حالت گفته شده به نسبت چشمانی که بینایی دارند در حکم مذکور یکسان محسوب می گردند، هرچند مقدار بینایی آن ها با یکدیگر تفاوت داشته باشد یا از جنبه های دیگر مثل شب کوری و منحرف بودن با هم فرق داشته باشند.

دیه کاهش بینایی چشم

چنانچه آسیب وارد شده موجب از بین رفتن بینایی کامل شخص نگردد اما موجب کاهش بینایی وی شود، به 2 صورت به وی دیه پرداخت می گردد: که عبارتند از
الف- در صورتی که مقدار کاهش بینایی قابل تشخیص باشد، به همان نسبت به فرد دیه تعلق خواهد گرفت.
ب- چنانچه مقدار کاهش بینایی قابل تشخیص نباشد، به فرد ارش (ما به التفاوت) تعلق خواهد گرفت.

دیه از بین بردن بینایی شخص یک چشم

کسی که یک چشم بینا داشته باشد، فقط توسط آن می تواند محیط اطرف خود را ببیند، بنابراین اگر فردی به آن یک چشم بینا جنایتی وارد کند، بر طبق ماده ی691 قانون مجازات اسلامی (بخش دیات) به شرح ذیل به آسیب دیده دیه پرداخت می کند.
  • چنانچه شخص یک چشم بینا داشته باشد و چشم دیگر وی نابینای مادرزادی بوده و یا در اثر دلایل غیرجنایی از بین رفته باشد، به او دیه ی کامل تعلق خواهد گرفت.
  • اگر فردی یک چشم بینا داشته باشد و چشم دیگر خود را در اثر قصاص یا جنایتی که استحقاق دیه آن را داشته است از دست داده باشد، دیه چشم بینا، نیمی از دیه کامل خواهد بود.
نکته ی قابل توجه این است که دلیل حادثه ای که فرد یک چشم در آن بینایی چشم دیگرش را از دست داده است در مقدار دیه وی تاثیر گذار است.

دیه بیرون آوردن چشم از حدقه

برخی از جنایتکاران رفتارهای غیر انسانی از خود نشان می دهند. مثلا چشم شخص دیگری را از حدقه بیرون می آورند.چنانچه فردی  چشم دیگری را از حدقه خارج کند، فقط به آن یک دیه (دیه بینایی) تعلق خواهد گرفت و دیگر به فرد آسیب دیده دیه از بین رفتن بینایی، تعلق نمی گیرد، ولی اگر در اثر صدمه دیگری مثل شکستن سر، بینایی هم از بین برود یا دچار نقصان شود، هر یک حسب مورد دیه یا ارش جداگانه ای دارد.

دیه بینایی در سال 1401 

بر طبق نرخ جدید اعلام شده دیه، مقدار دیه کامل، معادل ششصد میلیون تومان است. بنابراین در صورتی که فردی موجب از بین رفتن بینایی هردو چشم شخص دیگری شود، باید ششصد میلیون تومان دیه به وی بپردازد، اما اگر فرد یک چشمش را در اثر جنایتی (منجر به قصاص) از دست داده باشد، فقط سیصد میلیون تومان دیه بینایی به وی تعلق خواهد گرفت.
 

فرق دعاوی حقوقی و کیفری

 

تفاوت دعاوی حقوقی و کیفری
دعاوی کیفری در رابطه با کاری می باشد که دادگاه برای مرتکب آن مجازات تعیین نموده است، ولی در دعاوی حقوقی دادگاه برای مرتکب مجازات تعیین ننموده و فقط شخص را به انجام وظایف قانونی اش ملزم می کند.
طرح دعوای حقوقی باید حتما در ورقه ویژه ای به نام دادخواست انجام گیرد، ولی اختلافات کیفری را می‌توان در کاغذ سفید معمولی نوشت.
طرح بدوی شکایت کیفری در دادسرا صورت می گیرد و بعد از تکمیل تحقیقات در کلانتری و دادسرا، در دادگاه عمومی مطرح می گردد. ولی دعاوی حقوقی در دادگاه حقوقی و یا شورای حل اختلاف مطرح می شوند.
در اختلافات کیفری، شکایت کننده، شاکی و شخصی که از وی شکایت می‌ شود، مشتکی عنه یعنی متهم و موضوع پرونده را اتهام می گویند. ولی در دعاوی حقوقی به شکایت کننده، خواهان و طرف مقابل خوانده و موضوع دعوی خواسته می گویند.
برای دعوت متهم به دادگاه از احضاریه و برای دعوت خوانده از اخطاریه استفاده می کنند.
هزینه‌ های دادسری دعاوی حقوقی و اختلافات کیفری با همدگیر تفاوت دارد.
در اختلافات کیفری در صورت بی توجهی متهم به احضاریه در زمان قانونی، با حکم جلب به اجبار به دادگستری برده می ‌شود، ولی در دعاوی حقوقی دادگاه منتظر خوانده نمی ماند و امکان دارد که حکم به نفع خواهان صادر شود.
در دعاوی حقوقی با رضایت خواهان، پرونده مختومه می شود. ولی اکثریت اختلافات کیفری با رضایت شاکی متوقف نشده و جنبه ی عمومی جرم باقی است.

اقسام دعاوی کیفری

  • جرایم علیه اموال و حقوق مالی افراد
  • جرایم علیه حقوق معنوی افراد
  • جرایم منافی عفت و اخلاق عمومی
  • جرایم علیه امنیت داخلی یا خارجی
  • جرایم و تخلفات رانندگی
  • جرایم علیه حقوق خانواده
  • هتک حرمت منازل و املاک دیگران
  • جرایم علیه تمامیت جسمانی افراد
  • جرایم مرتبط با مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی
 

دعاوی کیفری

دعاوی کیفری

دعوا یا شکوائیه کیفری، اقدامی می باشد که به سبب آن فرد یا افرادی که به واسطه ی رفتار دیگری، جان، مال و آبرویشان مورد تعرض قرار گرفته است، برای احقاق حق خود و جلوگیری از اقدامات متعرض با حمایت وکیل امور کیفری به محاکم قضایی متوسل گردد.
مواردی که مشمول انواع دعاوی کیفری می شوند:
چیزی که باعث تفاوت میان انواع دعوای حقوقی، خانواده و کیفری از هم می شود، تفاوت در منشا و منبع ایجاد حق و موضوع مورد حکم این گونه از دعاوی از همدیگر است.
در اقسام دعاوی کیفری منشا ایجاد حق از جرم و جنایت سرچشمه می گیرد. در حالی که دعاوی حقوقی و خانواده از ارتباط و مراوده اشخاص با همدیگر در امور قراردادها، اسناد، رابطه ی زوجیت و…ایجاد می شود.
و نیز موضوع مورد حکم اقسام دعاوی کیفری اصولا محدود به جبران خسارت مالی، حبس، شلاق، تبعید، جزای نقدی و… با توجه به نظر قاضی و البته مجازات قانونی جرم ارتکابی است.
به عنوان نمونه در جرم کلاهبرداری، به غیر از تعیین حبس بین 1 تا 7 سال برای مرتکب جرم، جزای نقدی معادل دارایی هایی که با کلاهبرداری به دست آمده است، استرداد تمامی اموال و منافعی که از اموال مال باختگان حاصل گردیده است به صاحبان آن ها محکوم می گردد.
در صورت محکومیت کیفری فرد، اگر در مشاغل دولتی شاغل باشد از خدمت منفصل می گردد و بسته به گونه ی جرم حتی بعد از اجرای مجازات از برخی حقوق اجتماعی محروم می گردد. به عنوان مثال تا مدت زمان مشخصی قادر نخواهد بود که در ادارات دولتی استخدام شود و نمی تواند به مشاغلی نظیر قضاوت و وکالت مشغول شود.
به غیر از کلیه ی مجازات ها و محرومیت های بالا در صورت محکومیت یکی از انواع دعاوی کیفری، قانون این اختیار را به قاضی صادر کننده می دهد که علاوه بر حکم مجازات قانونی جرم که ممکن است حبس، شلاق، جزای نقدی یا … باشد، با توجه به جرم ارتکابی، مجرم را ملزم به انجام اعمال دیگری کند. مثلا مجرم را از رانندگی با وسایل نقلیه موتوری یا داشتن دسته چک منع کند، یا مجرم را ملزم به تحصیل یا یادگیری حرفه و شغلی محکوم کند.

چگونگی اقدام به طرح دعوای کیفری 

در رابطه با طرح انواع دعاوی کیفری با توجه به نظر وکیل امور کیفری بایستی که شاکی به همراه تمامی مدارک ثابت کننده ادعای خود، به دادسرای محل وقوع جرم مراجعه کرده و بعد از پرداخت هزینه دادرسی و یا با مراجعه به هریک از دفاتر خدمات قضایی و پرداخت هزینه دادرسی نسبت به ثبت شکوائیه ی خود اقدام کند.
 

مجازات رابطه نامشروع با رضایت طرفین

رابطه ی نامشروع

رضایت یا عدم رضایت یکی از طرفین در تعیین نوع و مقدار مجازات و اساسا تعیین اتهام تاثیر گذار است. اما رضایت هر 2 طرف در برقراری رابطه ی نامشروع، تاثیری در مجازات قانونی آن ندارد. 

حکم رابطه نامشروع با رضایت طرفین در زنای محصنه

چنانچه زن و مردی که در علقه زوجیت دیگری باشند، با هم رابطه ی نامشروع برقرار کنند، و عنوان اتهامی آنان زنای محصنه باشد، مطابق قانون به مجازات سنگسار (رجم) محکوم می گردند. بر اساس ماده ی 225 قانون مجازات اسلامی، حد زنا برای زانی محصن، و زانیه محصنه، رجم می باشد.
در صورتی که امکان اجرای سنگسار وجود نداشته باشد، مطابق ماده ی گفته شده، در صورت امکان ناپذیری اجرای رجم، با پیشنهاد دادگاه صادرکننده حکم قطعی و موافقت رییس قوه قضاییه، چنانچه جرم زنای محصنه با بینه ثابت گردیده باشد، مجازات اعدام برای زانی و زانیه دارای شرایط احصان را به دنبال خواهد داشت.

حکم رابطه نامشروع با رضایت طرفین مادون زنا

چنانچه زن و مردی با هم رابطه نامشروع کمتر از زنا برقرار کرده باشند، مثل تقبیل و مضاجعه (در آغوش کشیدن و بوسیدن)، مجازات شلاق تا نود و نه ضربه و بعضا تبعید را به دنبال خواهد داشت.

نقش وکیل در پرونده رابطه نامشروع 

وکیل کیفری در موضوع رابطه نامشروع یا از سوی شاکی اعلام وکالت می نماید و یا از سوی متهم پرونده ورود می کند. پس بنا بر موضع خویش، استراتژی و شیوه ی دفاع را مشخص میکند. وکیل متخصص رابطه نامشروع پرونده را مطالعه می کند. ارکان تشکیل دهنده جرم را بررسی و موازین قانونی را با ابعاد پرونده تطبیق می دهد. کاستی های پرونده را رفع کرده و نسبت به استعلام های لازمه، لوایح درخواستی را تقدیم محکمه می کند.

حکم رابطه نامشروع با رضایت طرفین نابالغ 

بر اساس تبصره ی 2 ماده ی 221 قانون مجازات اسلامی، در صورتی که طرفین رابطه نامشروع یا یکی از آنان، در فرض تحقق زنا، نابالغ باشد، جرم زنا محقق می گردد، اما نابالغ به مجازات جرم زنا محکوم نگردیده، بلکه حسب مورد به اقدامات تامینی و تربیتی محکوم خواهد شد.

حکم رابطه ی نامشروع بدون رضایت

برقراری رابطه ی نامشروع بدون رضایت یعنی اعمال اجبار و زور و اکراه به وسیله ی یکی از طرفین به دیگری در برقراری رابطه. چنانچه عنوان اتهامی تحت عنوان زنای به عنف باشد، به این معنا که فردی متهم به ارتکاب تجاوز باشد، به مجازات اعدام محکوم می گردد. اما چنانچه برقراری رابطه نامشروع مادون زنا، یعنی کمتر از زنا باشد، حسب مورد فرد به مجازات هایی مثل شلاق و تبعید محکوم خواهد شد.
تاثیر رضایت طرفین در مقدار و نوع مجازات
رضایت طرفین در برقراری رابطه نامشروع چه زنا باشد، چه کمتر از زنا ، باعث معافیت ایشان از مجازات نیست. چون در کشور ما بر مبنای فقه اسلامی، این کار جرم است و حکم رابطه نامشروع با رضایت طرفین، همان مجازاتهایی را به دنبال دارد که در قانون قید شده است. یعنی حسب مورد شامل مجازات اعدام، شلاق، تبعید، تراشیدن موی سر و ... خواهد بود. برخلاف کشورهای اروپایی که برقراری رابطه نامشروع با رضایت طرفین، در حالی که طرفین مجرد باشند، جرم نبوده و هیچ گونه مجازاتی ندارد.
 

مجازات فالگیری

مجازات فالگیری

روش های ارتکاب جرم رمالی و فالگیری

یکی از اقسام بزهکاری های اجتماعی، رمالی و فالگیری می باشد. ارتکاب این اعمال از لحاظ شرعی بسیار ناپسند است. معمولاً معتادان، بیماران روانی و مجرمان جرایم سازمان یافته جرم رمالی و فالگیری را مرتکب می شوند. در مقابل، بزه دیدگان این جرایم اغلب افراد فریب خورده، ساده و احساساتی می باشند. بزه دیدگان این جرایم فریب رمال و فالگیر را خورده و اطلاعات شخصی خود را در اختیار آن ها قرار می دهند.
در زمان گذشته رمالی و فالگیری با روش هایی مثل کف بینی، استفاده از مهره و رمل و اسطرلاب … صورت می گرفت. امروزه از روش های جدیدتری مانند فضای مجازی برای ارتکاب این اعمال مجرمانه استفاده می گردد. هرچند عنوان رمالی و فالگیری در قانون مورد جرم انگاری قرار نگرفته ، اما جرایم گوناگونی در رابطه با رمالی و فالگیری قابل تحقق می باشد. 
مجازات رمالی و فالگیری با نظر به مجموعه اقداماتی که رمال یا فالگیری انجام داده است تعیین می شود. به صورت کلی هر مالی که فالگیر یا رمال در ازای اقداماتش گرفته باشد، وجه شرعی و قانونی ندارد و بر طبق ماده ی 2 قانون تشدید مجازات مرتکبین اختلاس، ارتشاء و کلاهبرداری مستوجب مجازات تعزیری می باشد.
در صورتی که رمال یا فالگیر به لوازم متقلبانه ای مانند دود مصنوعی و ... متوسل شود و با استفاده از این وسایل مالی را از فرد فریب خورده دریافت کند، امکان دارد به مجازات کلاهبرداری موضوع ماده ی ۱ قانون تشدید مجازات مرتکبین اختلاس، ارتشاء و کلاهبرداری محکوم شود. به غیر از این امکان دارد رمال یا فالگیر مرتکب جرایمی مثل توهین به مقدسات، قذف، نشر اکاذیب و … شود. در این صورت مجازات رمالی با مجازات هر یک از جرایم مذکور جمع می شود.   
رمالی و فالگیری می تواند به صورت حضوری یا غیر حضوری انجام شود. ممکن است روش حضوری ارتکاب رمالی و فالگیری در بردارنده ی جرم تکدی گری باشد. تکدی گر یا متکدی به فردی گفته می شود که شغل و محل اقامت مشخصی نداشته باشد. و نیز امکان دارد افرادی محل مسکونی یا غیر مسکونی را برای انجام رمالی و فالگیری اختصاص داده باشند و مردم را به آنجا دعوت نمایند. در این حالت چنانچه شرایط قانونی برای جرم افساد فی الارض وجود داشته باشد، امکان دارد که مجازات رمالی و فالگیری اعدام باشد. اگر شرایط افساد فی الارض از جمله بر هم زدن نظم و امنیت عمومی محقق نباشد امکان دارد مرتکبین به 3 تا 5 سال مجازات زندان تعزیری محکوم گردند.
بعضی از روش های ارتکاب رمالی و فالگیری با فروش یا سپردن مال یا وسیله ای به بزه دیده همراه می گردد. به عنوان نمونه امکان دارد رمال مواد مخدر ممنوعه ای مانند ماریجوانا را به عنوان دوای شادی به فرد ساده ای بفروشد. در این موارد موضوع حمل، نگهداری، خرید و فروش مواد مخدر یا دیگر اقلام ممنوعه مانند کالای قاچاق مطابق با قانون مبارزه با مواد مخدر در صلاحیت رسیدگی توسط دادگاه انقلاب خواهد بود.
در روش غیر حضوری رمالی و فالگیری امکان دارد وجوهی به عنوان اجرت یا دستمزد از راه درگاه پرداخت اینترنتی یا دستگاه های خودپرداز به رمال پرداخت شود. بر طبق ماده ی 2 قانون تشدید مجازات مرتکبین اختلاس، ارتشاء و کلاهبرداری در این موارد، دادگاه حکم به پرداخت وجوه دریافتی و خسارات آن به بزه دیده صادر می کند. رسید پرداخت بانکی یا کد رهگیری اینترنتی امکان دارد به عنوان مدرک پرداخت وجه محسوب شود.

مجازات فالگیری و رمالی از لحاظ فقهی

در فقه اسلامی هر نوع کاوش در علوم غریبه جز برای رد آن یا شکست طلسم و دعا ممنوع می باشد. پس افرادی که با روی گرداندن از خداوند و تمسک به جادو به دنبال منافع مادی خود باشند نکوهش می شوند. در روایات اسلامی هر نوع توسل به طاغوت اعم از شخصی که سحر و جادو می کند یا با حیله گری بخواهد به کسی دارویی رو بخوراند، ممنوع و حرام است. برخی اوقات برای افرادی که به طور گسترده به فالگیری و رمالی پرداخته و باعث بر هم خوردن اعتقادات مردم و … شوند، مجازات مفسد فی الارض اجراء می گردد.
اغلب جرایم مرتبط با مجازات رمالی و فالگیری در قانون مجازات اسلامی از جمله جرایم قابل توبه و بخشش می باشند. در قانون مجازات اسلامی هم بر طبق ماده ی 114 در مواردی که مرتکب جرایم تعزیری حدی قبل از اثبات جرم توبه کند، مجازات حدی از وی ساقط می گردد. در رابطه با جرایم تعزیری درجه 6، 7 و 8 اگر شاکی وجود نداشته باشد یا گذشت کرده باشد، در صورت توبه متهم قبل از اثبات جرم، مجازات تعزیری ساقط می شود.
 

 

اثبات جرم رابطه نامشروع با دسترسی غیر مجاز به گوشی همسر

دسترسی به گوشی همسر

امروزه به سبب گسترش استفاده از فضای مجازی و نرم افزارهای گوناگون، ارتکاب جرم از راه آنها هم میسر شده است. از همین رو، در دعاوی کیفری و پرونده های گوناگون از جمله رابطه نامشروع مادون زنا، به مواردی نظیر پیام، متن چت های واتساپ، اینستاگرام و... استناد می گردد. اکنون با این پرسش روبرو می شویم که استناد به محتویاتی که در اکثر موارد که دسترسی به محتویات موبایل همسر، به طور پنهانی و بدون اجازه او انجام می شود، تا چه حد می تواند برای اثبات جرم رابطه نامشروع مفید باشد؟
متن پیامک های ارسالی میان 2 خط مثل پیام های خطوط ایرانسل و همراه اول و... از راه استعلام از مخابرات قابل وصول است. اما این استعلام بایستی توسط مقام قضایی انجام شود. بعد از طرح شکایت، بنا بر درخواست شاکی، قاضی خطاب به مخابرات، استعلام متن پیامک های میان خط های معرفی شده از طرف شاکی را درخواست می کند. جواب استعلام در پرونده ضمیمه گردیده و مورد استناد قاضی برای صدور رای قرار خواهد گرفت.

جرم دسترسی غیرمجاز

دسترسی غیر مجاز به تلفن همراه فرد دیگر، حتی اگر همسر باشد، بر طبق قانون جرایم رایانه ای مورد جرم انگاری قرار گرفته است. بنابراین اگر همسر راسا یا به وسیله ی فرد دیگری این کار را کرده باشد، مثلا گوشی را رمزگشایی کرده باشد یا اطلاعات آن را بازگردانی نماید و در دسترس دیگران حتی خانواده متهم قرار دهد، حسب مورد، با تحقق دیگر مولفه های قانونی، مرتکب جرایمی نظیر انتشار و در دسترس قرار دادن و دسترسی غیرمجاز به محتویات گوشی موبایل شده است. از همین رو توصیه می شود که در راستای اجتناب از طرح دعاوی کیفری گوناگون در محاکم دادگستری، از انجام این گونه فعل و انفعالات اجتناب کنید.

تحصیل دلیل از راه نامشروع

دسترسی غیرمجاز به تلفن همراه همسر در راستای اثبات جرم رابطه نامشروع، موجب تحصیل دلیل از راه نامشروع می شود. ولی در حقوق کیفری ایران عنوان مجرمانه ای با عنوان تحصیل دلیل از راه نامشروع وجود ندارد. اما می تواند عنوان مجرمانه خاص خود را داشته باشد و به شرحی که در بند مافوق گذشت، موجب اعمال مجازات بر مرتکب شود.

بررسی توسط پلیس فتا

متهم در پرونده هایی مثل رابطه ی نامشروع که به محتویات گوشی خودش استناد گردیده است، تعلق آن ها را به خود، انکار می کند. بنابراین یکی از بهترین اقدامات شاکی باید این باشد که تصدیق صحت و تعلق تصویر و ویدیو و صدای ضبط شده به گوشی مورد نظر را از پلیس فتا درخواست کند. این موضوع باعث بی اثر شدن انکار متهم در دادسرا می گردد. پس متهم می بایست به صرف انکار بسنده نکرده و دلیلی بر بیگناهی خود ارائه کند.
 
صفحه قبل 1 2 3 4 5 6 صفحه بعد